ناکامی خانگی سه برند تلویزیونی، هیچ تضمینی نیست؛ حتی برای شما!
به گزارش وبلاگ آریابلاگ، مهران مدیری، رامبد جوان و محمدرضا گلزار سه چهره نسبتاً پیروز در برندسازی تلویزیونی طی سال های اخیر، این روزها تجربه هایی ناکام در شبکه نمایش خانگی ارائه نموده اند؛ دلیل این ناکامی چیست؟
به گزارش گروه رسانه های وبلاگ آریابلاگ، به نقل از مهر، این روزها چهره های مختلفی در شبکه نمایش خانگی فعالیت دارند؛ از کارگردانان سینما که سریال سازی را به جای فیلمسازی ترجیح داده اند تا بازیگرانی که به اجرا می پردازند و حتی کارگردانانی که سال ها با برندهای تلویزیونی توفیق فراوانی کسب نموده اند و حالا در مدیوم های اینترنتی کار می نمایند.
در این میان مهران مدیری، رامبد جوان و محمدرضا گلزار سه چهره ای هستند که پیش از این و طی سال های اخیر به واسطه توفیقات تلویزیونی شان موردتوجه قرار دریافتد. رامبد جوان و مهران مدیری که خاستگاه شان قاب جادو است و هربار بود و نبودشان در تلویزیون با کنش ها و واکنش های مختلف همراه شده است و هر یک توانسته اند با برنامه هایشان رکورد پربیننده های تلویزیون را در دوره ها و فصل های مختلف جا به جا نمایند. محمدرضا گلزار نیز هر چند شهرتش را از پرده نقره ای دارد اما حدود سه سال پیش و در سال های کم کاری اش در سینما با برنده باش توانست چند باری رکورد و عنوان پربیننده را در میان فراوریات تلویزیونی برای خود ثبت کند. این چهره ها حالا هر سه در شبکه خانگی فعالیت دارند و با چالشی دست و پنجه نرم می نمایند که هر سه به نوعی ناکامی عجیبی را تجربه می نمایند.
این ناکامی برخلاف یک پیش فرض مطرح شده در سال های اخیر است که معتقد بوده است هنرمندان با کوچ از تلویزیون به شبکه خانگی و به دلیل نبود ممیزی ها، آزادی بیشتر و حتی بودجه و امکانات فراهم تر می توانند دست به خلق آثاری بزنند که استانداردهای بهتری از تلویزیون داشته باشد. با این حال همین سه نمونه نشان می دهد که حفظ استاندارد و کیفیت آثار لزوماً با فضای غیرتلویزیونی ارتباطی ندارد و بودجه تضمین نماینده جذابیت و فروش اثر نیست.
در زیر مروری به کارنامه تلویزیونی این چهره ها و آثار فعلی شان داریم.
مهران مدیری؛ از دورهمی تا دراکولا
مهران مدیری یکی از تلویزیونی ترین چهره هایی است که با این رسانه به چشم آمد، شهرت پیدا کرد، خالق آثار 90 شبی و طنزهای سریالی شد و اگرچه در سینما و موسیقی هم دست به تجربه هایی زد با این حال به حکم عام و خاص سلطان بلامنازع آثار سریالی طنز نام گرفت. میان او و تلویزیون همواره پیوندی ناگسستنی هم بوده است، آنچنان که وقتی با ساخت قهوه تلخ به مدت حدوداً 6 سال از تلویزیون به شبکه نمایش خانگی کوچ کرد خودش مشتاق تر از قبل و با اولین چراغ سبزهای مدیران دوباره به این رسانه بازگشت.
اگرچه مهران مدیری در کارنامه سریالی اش در تلویزیون کارهای ضعیف هم دارد با این حال کارهای خوب و خلاقه و طنازی هایش آنقدر بوده است که بیشترین محبوبیت امروز خود را مدیون همان آثار است؛ از جنگ های نود شبی تا سریال ها و از معرفی بازیگران و استعدادهای تازه تا ارائه شوخی های بدیع همه و همه باعث شد تا مهران مدیری همواره ستاره ای برآمده از تلویزیون لقب بگیرد که طی چند دهه برای مخاطبانش کار ساخته است.
موفقیت هیولا، سوژه، بازی ها، قصه ها و شوخی های به روز باعث شد انتظار مخاطبان از مدیری با یک عقبه چند دهه ای در عرصه طنز همچنان بالا و بالاتر رود و از بخت بدش امیدها به او با پخش اولین قسمت دراکولا ناامید شد بعضی از سریال ها و مجموعه های او در همین سال ها بارها از شبکه آی فیلم پخش شده اند و هنوز هم از خیلی از مجموعه های طنز حال حاضر تلویزیون کمدی تر و پرمخاطب تر هستند. مجموعه هایی چون مرد هزار چهره، شب های برره، پاورچین و… از جمله آثاری است که در ذهن مخاطب مانده است و هر یک در زمان خود مخاطب عام و خاص را با خود همراه کرد.
مهران مدیری در همین سال های اخیر نشان داد در اجرا هم نه تنها تبحر دارد که می تواند با معمولی ترین آدم ها و با تکراری ترین چهره ها و سلبریتی ها متفاوت ترین گفتگوها را هم رقم بزند. هرچند حضور او در دورهمی و کیفیت این برنامه افت و خیز فراوانی داشته و بارها هدف تندترین هجمه ها هم نهاده شده است با این حال نوعی ظرافت طنازانه اش را در این گفتگوها نیز به رخ کشیده است.
توانمندی او در اجرای این برنامه که چند سالی است انرژی اش را صرف نموده است باعث شد گریزی هم دوباره به سریال سازی بزند و دو سال پیش مجموعه هیولا را در شبکه خانگی به فراوری برساند. مجموعه ای که این بار با یک تفاوت مهم و آن هم بهره دریافت از بازیگران جدید و تیمی غیر از همیشگی ها به فراوری رسید و در طراحی از پیمان قاسم خانی یاری گرفت و باز هم توانست مخاطبان را با خود همراه نموده و به یک اثر پربیننده تبدیل گردد.
موفقیت این سریال در جذب هوادارانش باعث شد مدیری به فصل دوم آن بیندیشید و با اتکا به تجربه ای که یک بار جواب داده است فصل دوم آن را کلید بزند. فصلی که آنقدر بازیگرانش متفاوت شدند که تقریباً سریال جدیدی شد و دراکولا نام گرفت. موفقیت هیولا، سوژه، بازی ها، قصه ها و شوخی های به روز باعث شد انتظار مخاطبان از مدیری با یک عقبه چند دهه ای در عرصه طنز همچنان بالا و بالاتر رود و از بخت بدش امیدها به او با پخش اولین قسمت ناامید شد.
اثر جدید مدیری از همان ابتدا نقدهایی منفی دریافت کرد و با اقبال کمتر مخاطبانش روبه رو شد. عوامل این سریال تغییر چندانی نداشتند و اینجا هم پیمان قاسم خانی طراح و سرپرست فیلمنامه و امیر برادران نویسندگی آن را بر عهده داشت. با این حال دراکولا نسبت به هیولا از قصه پردازی و موقعیت های رئال کمتری بهره گرفت و هر چقدر بیشتر درگیر فضای لاکچری و تصویر اغراق آمیز زندگی ها شد کمتر توانست مخاطب را درگیر کند.
حضور او در شبکه خانگی این بار نتوانست موفقیت چندانی برایش به ارمغان بیاورد و به یک ناکامی هم برایش بدل شده است. او سعی کرد این بار هم سراغ موقعیت های متفاوتی برود و مثلاً از سودجویی های بعضی خیریه ها بگوید یا به همان زندگی نوکیسگان و طبقه مرفه بپردازد اما حتی وارد کردن حیوانات به قصه به عنوان شخصیت هایی که البته بیشتر به عنوان آکسسوار به کار گرفته شدند نیز سودی نبخشید و بیشتر با نقدهای منتقدان و چهره ها و حتی دغدغه مندان محیط زیست روبرو شد.
حضور حیوانات البته پیش از این هم در سریال های مدیری بوده است با این حال او همواره ظرافتی را در آثار قبلی اش حفظ می کرد که مانع از نقدهای تند و تیز می شد و این بار آنچنان درگیر زرق و برق های کار شد که کمتر توانست به موقعیت های کمدی و طنازی های ظریف کار ورود کند.
رامبد جوان؛ از خندوانه تا مردم معمولی
کمتر تاکشو و برنامه ترکیبی در تلویزیون هست که با یکی دو فصل پخش بتواند دوام بیاورد و همچنان خلاق و نو هوادارانش را جذب کند. خندوانه اما با همه حاشیه ها و جنجال هایی که در این سال ها گرفتارش شده است مخاطبان هر فصل بیشتر از قبل انتظارش را کشیده اند و گویی تنها برنامه ای بوده است که توقع داشته اند تمام تلخی های روزشان را یک جا بشوید و ببرد. این برنامه حالا به فصل هفتم رسیده است و تا کنون حدود 800 قسمت از این برنامه روی آنتن شبکه نسیم رفته است.
رامبد نه تنها توانست این برنامه را به برندی در میان تاک شوهای معدود تلویزیونی تبدیل کند که با یکی دو فصل نیست و نابود می شدند بلکه با هر فصل چهره ها و استعدادهای جدیدی را هم به عنوان بازیگر و کمدین به تلویزیون و سینما معرفی کرد. از اولین برندهایی که رامبد با این برنامه معرفی کرد و به آن پر و بال داد کاراکتر جناب خان با هنرمندی محمد بحرانی بود که با شهرت و محبوبیتی که در این برنامه پیدا کرد خود جنجال تازه ای برای حفظ مالکیت آن توسط سازمان صداوسیما شد. این کاراکتر حالا خود عضو ثابت این برنامه است که بسیاری از پاس کاری های او با رامبد در برنامه ها بارها خلاهای نبود مهمان یا آیتم سازی های متنوع را پر نموده است.
بازی های مختلف رامبد در بخش های استندآپ کمدی و همچنین پانتومیم یا ادابازی نیز معرف چهره هایی بود که این روزها بعضی شان در صندلی مجری و بعضی به عنوان بازیگر در آثار مختلف تلویزیون حضور دارند و خودش هم در فیلم قانون مورفی از این چهره ها یاری گرفته است.
رامبد جوان در ابتدای همین فصل از برنامه هم سعی کرد ایده های تازه خرج کند و برنامه نوروزی اش را با تم های شبانه بست. تم های متفاوتی که اگرچه ایده اولیه آنها شاید خیلی هم چنگی به دل هواداران و منتقدان نزد با این حال نشان داد او همچنان به دنبال خلاقیت های تازه است.
این کارگردان جوان البته پیش از خندوانه در سریال سازی هم دستی بر آتش داشته است و چهار مجموعه تلویزیونی در کارنامه خود دارد. مجموعه هایی که با هر یک توانست شانس خود را در فضایی جدید رقم بزند. او با سریال گم گشته که جزو اولین مجموعه های طنز ماه رمضانی بود موفقیت اولیه را نصیب خود کرد و سریال های بعدی اش همچون مسافران نیز طنازی های بدیعی خلق کرد.
در همان اولین قسمت مردم معمولی هرچه سریال جلوتر می رود نه تنها کمدی آن بیشتر نمی گردد که منزجرنماینده تر هم می گردد و اینها در جایی که رامبد جوان به راحتی در کارگردانی برنامه ای مثل خندوانه یا حتی سینمایی های شاخصی چون ورود آقایان ممنوع کاربلدی خود را نشان داده تعجب برانگیزتر می گردد او همچنین بازیگر بعضی از سریال های تلویزیونی بوده است که از مهمترین آن ها خانه سبز با کاراکتر فرید جینگل برد است که شخصیت معروفی هم شد و همکاری با بیژن بیرنگ و مسعود رسام سازندگان این مجموعه داشت.
جوان حالا در تازه ترین تجربه اش سراغ کمدی سازی به سبک سیت کام رفته است کمدی هایی که شاید سبک قدیمی تر و ابتدایی تر آن توسط کارگردانی که پیش از این با او همکاری داشت، بیژن بیرنگ ساخته شده بود. سریالی با نام عشق تعطیل نیست که حتی دکور آن به تقلید از سریال کمدی فرندز ساخته شد و آنقدر ناکام بود که در همان چند قسمت اولیه فراوری آن متوقف شد.
مردم معمولی نیز قرار بود فضای جدیدی در میان کمدی های اپیزودیک باشد و حتی از ستاره های مختلفی در عرصه بازیگری یاری گرفته است؛ از آتیلا پسیانی و شبنم مقدمی تا چهره های تصویر و تئاتر که هر یک می توانند محور یک سریال باشند و با این حال به طرز شگفت آوری او نتوانسته است در هیچیک از قسمت های این مجموعه موقعیت های کمدی و طنازانه ای رقم بزند.
یک عامل مهم که در این شکست سهمگین برای تجربه جدید رامبد در شبکه خانگی موثر بوده است نبود فیلمنامه درست و صرف بنا کردن قصه بر موقعیت هاست و استفاده از همان حرکت و رفتارهای اغراق آمیز که اینجا هم مثل دراکولا بیشتر به کار ضربه زده است. لمینت های رامبد که قرار است منش قشری از جامعه را به تصویر بکشد تنها در یک قسمت قابل تحمل است و این گریم ها و بازی ها بیشتر از طنازی به جلف بازی می زند. به ویژه در همان اولین قسمت که قرار است این خانواده و کارمندان از یک امیر عربی استقبال نمایند و هرچه موقعیت برای استقبال از این فرد اهل عرب جلوتر می رود نه تنها کمدی آن بیشتر نمی گردد که منزجرنماینده تر هم می گردد و اینها در جایی که رامبد جوان به راحتی در کارگردانی برنامه ای مثل خندوانه یا حتی سینمایی های شاخصی چون ورود آقایان ممنوع کاربلدی خود را نشان داده تعجب برانگیزتر می گردد. تا به امروز چند قسمتی از این سریال در شبکه خانگی عرضه شده است اما مردم معمولی هر بار در رده پایین ترین نظرسنجی های خود پلتفرم پخش نماینده نهاده شده است و تا به امروز یک ناکامی عظیم برای این کارگردان بوده است.
محمدرضا گلزار؛ از برنده باش تا هفت خوان
محمدرضا گلزار اگرچه ممکن است به نسبت مهران مدیری و رامبد جوان چهره ای تلویزیونی نباشد با این حال در چند سال اخیر آخرین قابی که در آن بسیار دیده شد برنده باش در تلویزیون بود. گلزار بازیگر سینمای ایران است که طی دهه 90 بازی شاخصی یا حتی فیلم شاخصی در سینما نداشته است و حضورش در این سال ها منحصر می شد به همان فیلم های تجاری همچون آینه بغل، ما همه با هم هستیم و رحمان 1400 فیلم هایی که یا شکست خوردند و یا توقیف شدند.
او پیش تر و در سال 96 در سریال عاشقانه به کارگردانی منوچهر هادی هم به ایفای نقش پرداخت که شاید حضور پر سر و صدایی هم برایش رقم خورد و غیر از این چند فیلم و سریال که در آنها حضور داشته است کارنامه بازیگری دهه 90 گلزار بیشتر گمنامی برایش به دنبال داشته است. با این گمنامی و حضورهای ناموفق سینمایی آمدنش به تلویزیون و فعالیت به عنوان مجری یک مسابقه آورده زیادی برایش داشت. مسابقه برنده باش تقریباً به یکی از مسابقه های پربیننده تلویزیون هم تبدیل شد و علی رغم تصوری که نسبت به گلزار وجود داشت بعضی از منتقدان هم از اجرای او تعریف کردند و تحلیل های مثبتی نسبت به آن داشتند.
همه اینها در حالی بود که برنده باش اتفاق جدیدی در تلویزیون نبود مسابقه ای بود که از میلیونر شو یک مسابقه جهانی کپی شده بود و خود گلزار هم اولین بار در برنامه احسان علیخانی درباره ایده این مسابقه که از یک برنامه دیگر گرفته شده است توضیحاتی داده بود.
پخش این مسابقه البته از همان ابتدا به یکی از چالش های تلویزیون تبدیل شد از فروش سوالات، تا کیفیت و استاندارد خود سوالات و از همه مهمتر جوایز بالای نقدی آنکه ابتدا 200 میلیون و بعد به 100 میلیون کاهش یافت. درنهایت هم با همان استفتاهایی که از مراجع شد و به دلیل پرداخت پول برای شرکت در مسابقه مورد سوال نهاده شد و برای همواره از تلویزیون جمع شد.
پربیننده بودن این مسابقه در تلویزیون اما هر بار عده ای را به وسوسه انداخت که آن را در شبکه نمایش خانگی به فراوری برساند و همان زمان در اولین سال تعطیلی این مسابقه هم این ایده مطرح شد که قرار است برنده باش به شبکه خانگی برود با این حال تلویزیون خیلی جدی مخالفت کرد و مرتضی میرباقری معاون سیمای وقت با قاطعیت بیان نموده بود که این برنامه ها برندهای تلویزیون هستند و تلویزیون برای حفظ آنها کوشش می نماید و نسبت به آنها غیرت دارد تلویزیون البته آن موقع همین قدر جدی جلوی پخش این مسابقه را هم گرفت آنچنان که جلوی فراوری و ضبط شب نشینی که مدلی از همان دورهمی بود در شبکه نمایش خانگی را گرفت.
با این حال این مسابقه سال جاری با عنوان هفت خوان بالاخره از شبکه خانگی سر درآورد و تقریباً می توان گفت جز در بعضی موارد جزئی همان مسابقه برنده باش است که از تلویزیون به شبکه خانگی کوچ نموده است.
اگرچه که نمی توان گفت کیفیت و استاندارد این مسابقه پایین تر از نسخه تلویزیونی است با این حال شاید لازم بود برای نسخه ای که قرار است قابل فروش و عرضه برای مخاطب پلتفرم های اینترنتی باشد ارزش افزوده های دیگری هم احتیاج است. به ویژه که همان ابتدا دستمزد 18 میلیاردی گلزار نیز جنجال زیادی به پا کرد و همین رقم های نجومی انتظار بیشتری برای بازدهی یک برنامه یا کوشش برای جذب نظر مخاطب دارد و در صورت برآورده نکردن نظر مخاطب به ناکامی عظیم دیگری بدل خواهد شد که این روزها با آمار ساده خود پلتفرم ها هم آشکار شده است.
اخبار گروه سایر رسانه ها صرفا بازنشر اخبار سایت ها و خبرگزاری هاست و وبلاگ آریابلاگ هیچ مسئولیتی در قبال آن ندارد.
بازگشت به صفحه رسانه ها
منبع: خبرگزاری تسنیم