آنچه باید در خصوص هویت و دستیابی به هویت بدانید ، من کیستم؟
به گزارش وبلاگ آریابلاگ، شاید اگر از هر کدام از ما بپرسند که چه کسی هستیم، اول نام و فامیلمان را بگوییم و برخی وقت ها اگر لازم باشد نام پدر، شماره شناسنامه، محل تولد و محل صدور شناسنامه.
ولی با وجودی که همه این پاسخ ها نشان می دهند که ما کی هستیم ولی کافی نیستند چون ما و در واقع هویت ما چیزی فراتر از همه اینهاست. در خصوص هویت و اهمیت آن با هرایردانلیان، کارشناس ارشد روان شناسی گفت وگو نموده ایم.
هویت به معنای تفاوت های فردی و ویژگی های مختص هر فرد به رغم داشتن نکات مشترک است؛ هر یک از ما در عین داشتن ویژگی های مشترک با دیگران، ویژگی هایی داریم که خاص خود ماست؛ به مجموعه این ویژگی ها، هویت گفته می گردد. هویت فرد، او را از دیگران متمایز می نماید.
هویت یابی به معنای کاوش کردن و طرح سوال و رسیدن به پاسخ این سوال است. در واقع فرد دست به نوعی اکتشاف می زند؛ سوال هایی در خصوص خودش، زندگی و اهدافی که باید داشته باشد طرح می نماید، سپس پاسخ هایی برای آنها پیدا می نماید و تصمیم می گیرد براساس این پاسخ ها در زندگی عمل کند. به عبارت دیگر به انجام آنها متعهد می گردد.
آن دسته از ویژگی ها و رفتارهای فرد، جزیی از هویت او محسوب می شوند که تداوم داشته باشند؛ برای مثال کودکی که در تمام بازی هایی که با همسن و سال های خود می نماید، نقش رهبر را بر عهده می گیرد، رهبری جزیی از هویت او می گردد.
تغییر در طول عمر
هویت در طول عمر تغییر می نماید و نباید ثابت بماند. تثبیت شدن، ضررهای زیادی دارد؛ برای مثال یک دختر جوان وقتی شاغل می گردد، ازدواج می نماید و مادر می گردد، در هر یک از این مراحل نقش های تازه پیدا می نماید که هویت خود را باید براساس آنها بازتعریف کند. بر این اساس هویت به چهار نوع تقسیم می گردد:
هویت زودرس: فرد خیلی زود به هویت خود دست پیدا می نماید و ارزش ها و اهدافش همان ارزش ها و اهداف پدر و مادر اوست. به این حالت مختومه شدن هویت هم می گویند. چنین فردی در نوجوانی بزرگسال به نظر می رسد ولی در بزرگسالی معمولا بچگانه رفتار می نماید چرا که متناسب با سن خود رشد پیدا نمی نماید و نمی توان خود را با شرایط تازهی که در هر مقطع سنی در آن قرار می گیرد انطباق دهد.
هویت پخش: فرد مدام از خودش سوال دارد و در خصوص زندگی و اهداف خود سوال می نماید ولی به پاسخی برای آنها دست پیدا نمی نماید. این افراد خوب حرف می زنند ولی عمل نمی نمایند.
تعلیق هویت: فرد همواره در حال طرح سوال و آنالیز راه های مختلف است و به قول معروف مدام از این شاخه به شاخه می پرد. به این حالت آشفتگی هویت هم گفته می گردد.
حد تعادل: در یک حالت خوب و متعادل، فرد به هویت دست پیدا می نماید و ارزش ها و اهداف خود را در زندگی برمی گزیند ولی متناسب با سن، آنها را تغییر می دهد؛ برای مثال در 40 سالگی مانند 20 سالگی فکر و عمل نمی نماید.
هویت در کودکی و نوجوانی
با وجودی که دوران اوج هویت یابی را نوجوانی می دانند ولی شکل گیری هویت از دوران کودکی شروع می گردد و تا آخر عمر ادامه دارد. هویت در کودکی براساس صفت های عینی و واضح خود فرد شکل می گیرد؛ برای مثال من زیبا هستم/ نیستم، درسخوان هستم/ نیستم یا پدر و مادر، من را دوست دارند/ ندارند. به مرور زمان محیط و تایید و تکذیب دیگران بر هویت فرد و توصیفی که او از خود دارد تاثیر می گذارد؛ به این صورت که فرد هویت خود را از حرف های دیگران می گیرد تو بچه خوبی هستی/ نیستی.
در شکل گیری هویت هر فردی خانواده او مهم ترین نقش را دارد. در تحقیقی ثابت شد بچه ها در خانواده هایی که بر سه ویژگی تاکید دارند، بهتر می توانند به هویت دست پیدا نمایند: مستقل بودن در عین وابستگی به خانواده، مشارکت و تکثر عقاید. در واقع پدر و مادر اولین و مهم ترین نقش را در شکل گیری هویت کودک دارند. با بزرگ تر شدن کودک، معلم هم در این مساله تاثیرگذار می گردد و در نوجوانی روابط بین فردی با همسالان بر هویت فرد اثر می گذارد. واقعیت های اجتماعی هم در هویت فرد اثرگذار است. اگر تصوری که فرد از خودش دارد با تصوری که دیگران از او دارند هماهنگ باشد، هویت او قوی می گردد.
به همین علت اگر کودک از سوی خانواده خود پیغام های متضادی دریافت کند، نمی تواند هویت خود را شکل دهد؛ برای مثال اگر روزی به او بگویند باهوش هستی و روز دیگری خنگ توصیفش نمایند او سردرگم خواهد شد یا مثلا یک زمانی به کودک می گویند تو بزرگ شدی و زمانی دیگر به او می گویند تو هنوز بچه هستی؛ چنین کودکی نمی تواند به هویت خود شکل دهد چون نمی داند کوچک است یا بزرگ.
زندگی در پیچیدگی و سرعت
اگر دوران جوانی را 20 سال به بعد بدانیم، در این دوران چند نکته اهمیت زیادی دارد؛ فرد به چه هویتی و تا چه حد دست پیدا نموده است؟ آیا هویت دارد یا نه؟ این مساله در جوامع پیچیده شهری که سرعت تغییرها زیاد است، اهمیت بیشتری دارد. در چنین جوامعی هویت یابی به سختی انجام می گردد چرا که افراد نقش های زیادی دارند و انطباق یافتن با آنها مشکل است.
در جوامع روستایی نقش پدر و مادر مشخص است؛ پدر باید صبح سر کار برود و شب برگردد. مادر هم وظایف مشخصی در خانه دارد اما در جوامع شهری یک خانم باید نقش های مختلفی را به عنوان همسر، مادر و کارمند بازی کند و هویت خود را با این نقش ها سازگار کند. بعلاوه پیروزیت های اجتماعی یا طرد شدن از اجتماع هم در هویت یابی موثرند؛ جوانی که در کار پیروز نیست، هویت کاری ندارد.
یک توصیه
هویت هر فرد در رفتار اوست نه در تفکراتی که دارد. فکر کردن تا حد معقول و منطقی خوب است ولی در صورتی که بیش از حد طول بکشد، ضرر دارد. حد فکر کردن را عرف اجتماعی مشخص می نماید؛ برای مثال اگر یک نفر یک روزه تصمیم به خرید خانه ای بگیرد عجله نموده است ولی اگر یک ماه هم برای آن فکر کند و نتواند تصمیم بگیرید خوب نیست.
عمل کردن به تفکرات و برنامه هایی که در فکر داریم نشان می دهد که توانایی ما تا چه حد است و بعلاوه درست یا غلط بودن افکار را مشخص می نماید یا به آنها شکل می دهد. در صورتی که دچار هویت های پخش یا معلق هستید، باید نقاط ضعف خود را شناسایی کنید و بفهمید که چرا نمی توانید برای سوال های خود جواب پیدا کنید یا فکرهایتان را به مرحله عمل برسانید. اگر خودتان نمی توانید از روان شناس یاری بگیرید.
منبع: همشهری آنلاین